موضوعات
- پیامک ها
- اس ام اس عاشقانه
- اس ام اس سرکاری
- اس ام اس خنده دار
- اس ام اس فلسفی
- اس ام اس دلتنگی
- اس ام اس تنهایی
- اس ام اس دوستت دارم
- اس ام اس شب بخیر
- اس ام اس غمگین
- اس ام اس جوک
- اس ام اس تیکه دار
- اس ام اس بوسه
- اس ام اس به سلامتی
- اس ام اس مناسبتی
- اس ام اس رمانتیک
- اس ام اس تولد
- اس ام اس په نه په
- اس ام اس فانتزی
- اس ام اس دلشکسته
- اس ام اس جدایی
- اس ام اس بی وفایی
- اس ام اس ولنتاین
- اس ام اس مورد داشتیم
- اس ام اس سنگین
- اس ام اس فراموشی
- تصاویر
- داستان
- آموزش ها
- کامپیوتر و اینترنت و موبایل
- تفریح و سرگرمی
- عکس بازیگران
- کد پیشواز
- آشپزی و تغذیه
- کارت پستال
- ابزارهای وبلاگ
- زناشویی
- آرایش و زیبایی
- کد موزیک آنلاین برای وبلاگ ها
- امین رستمی
- علیرضا روزگار
- مرتضی پاشایی
- محسن یگانه
- رضا شیری
- مجید یحیایی
- پویا بیاتی
- علی عبدالمالکی
- علی زیبایی (تکتا)
- حامد شمس
- مهدی احمدوند
- علیرضا طالیسچی
- سامان جلیلی
- ندیم
- ایمان غلامی
- محمد علیزاده
- رامین بی باک
- مجید خراطها
- حمید عسکری
- محمد اصفهانی
- مازیار فلاحی
- کامران مولایی
- بنیامین بهادری
- علی لهراسبی
- امید جهان
- حسین توکلی
- فرزاد فرزین
- مسعود سعیدی
- علیرضا قمیشی
- احسان خواجه امیری
- سیروان خسروی
- یوسف زمانی
- خواننده های مختلف
- مطالب عاشقانه
- فیلم و سریال
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب










داستان عاشقانه عشق واقعی
وقتی از او پرسیدند که چطور است که او غمگین نیست، او جواب داد: «چرا باید احساس بدی داشته باشم؟
جوانی بود که عاشق دختری بود. دختر خیلی زیبا و زرق و برق دار نبود، اما برای این جوان همه چیز بود. جوان
همیشه خواب دختر را میدید که باقی عمرش را با او سپری میکند. دوستان جوان به او میگفتند: چرا اینقدر
خواب او را می بینی وقتی نمیدانی او اصلاً عاشق تو هست یا نه؟ اول احساست را به او بگو و ببین او تو را
دوست دارد یا نه.
برای خواندن ادامه داستان عاشقانه عشق واقعی به ادامه مطلب بروید
داستان کوتاه آموزنده دوست خوب
دو دوست در بیابان همسفر بودند. در طول راه با هم دعوا کردند. یکی به دیگری سیلی زد.
دوستی که صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت:
(امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد)
برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب بروید
داستان زیبای عشق پولی
روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است.
شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟
برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب بروید
داستان ملانصرالدین و دانشمند
روزی دانشمندی به شهر ملانصرالدین وارد میشود و میخواهد با دانشمند آن شهرگفتگویی داشته باشد.
مردم، چون کسی را نداشتند، او را نزد ملانصرالدین میبرند. آندو روبروی هم مینشینند و مردم هم گرد آنها
حلقه میزنند. آن دانشمند دایرهای روی زمین میکشد. ملانصرالدین با خطی آن را دو نیم میکند. دانشمند تخم
مرغی از جیب درمیآورد و کنار دایره میگذارد. ملانصرالدین هم پیازی را در کنار آن قرار میدهد. دانشمند پنجة
دستش را باز میکند و به سوی ملانصرالدین حواله میدهد.
برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب بروید
داستان خنده دار خط ملا
شخصی پیش ملا نصرالدین آمد و خواهش کرد کاغذی برای او به دوستش در بغداد بنویسد.
ملا گفت دست از سر من بردار که حالا وقت بغداد رفتن ندارم. آن شخص مقصود او را نفهمید گفت:
جناب ملا نگفتم بغداد برو فقط استدعا کردم کاغذی از طرف من به دوستم
برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب بروید
داستان زیبای چهار شمع
رسم است که در ایام کریسمس و در واقع آخرین ماه از سال میلادی چهار شمع روشن می نمایند ، هر شمع یک هفته می سوزد و به این ترتیب تا پایان ماه هر چهار شمع می سوزند ، شمع ها نیز برای خود داستانی دارند . امیدواریم با خواندن این داستان امید در قلب تان ریشه دواند .
برای خواندن بقیه داستان زیبای چهار شمع به ادامه مطلب بروید
داستان زیبای رفافت یعنی این
دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود.
برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید
داستان زیبای دعای مادر
پزشک و جراح مشهور (د.ایشان) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت .
بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم .
برای خواندن داستان زیبای دعای مادر به ادامه مطلب بروید
وصیت نامه مرد خسیس !
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد.
برای خواندن ادامه داستان وصیت نامه مرد خسیس به ادامه مطلب بروید
مطالب پربازدید
- خرید پستی روغن شتر مرغ مخصوص آسیب های پوستی
- کد آهنگ پیشواز همراه اول مهدی احمدوند
- عکس های عاشقانه متحرک دختر و پسر
- عکس های عاشقانه فانتزی متحرک دختر و پسر
- عکس های عاشقانه کارتونی احساسی دختر و پسر
- عکس های عاشقانه غمگین و گریه دار از دختر
- عکس های عاشقانه زیبا و احساسی از تنهایی دختران
- عکس های زیبا از طبیعت
- تصاویر عاشقانه از دختر و پسر در حال گریه کردن
- عکس های عاشقانه از دختران تنها و غمگین
مطالب تصادفی
- سنگین ترین اس ام اس های تیکه دار
- کد بارش i love you برای وبلاگ
- فال روزانه دوشنبه 26 خرداد 1393
- تصاویر عاشقانه رمانتیک قلب
- میانبرهای مخفی صفحه کلید در ویندوز هفت (Seven)
- ترول های خنده دار جدید خرداد 92
- عکس های عاشقانه i love you متحرک 2015
- تو که باشی پیشم دیگه چی کم دارم؟
- دانلود رمان عشق اجباری
- کد آهنگ پیشواز ایرانسل برقصا محسن چاوشی
عضويت سريع